داستان کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست سفر دور و دراز یک صوفی جوان و دوست همراهش را برای پیدا کردن هدف زندگیشان روایت میکند. آنها بدون آنکه چیزی با خود داشته باشند در جستوجوی آنی بودند که نمیدانستند چیست و تنها به توشهای که روزانه نصیبشان میشد دلخوش بودند.