رستم و سهراب مبارزه را در جایی شروع کردند که لشکریان ایران و توران آنها را میدیدند. دو لشکر با دلهره و ناراحتی به صحنه جنگ نگاه می کردند. آن روز هم مبارزه طول کشید و نفس هایشان به سختی بالا می آمد. اینبار نوبت رستم بود که با تمام توانش کمر سهراب را گرفت و او را بر زمین زد و فورا خنجر کشید.
سهراب فکر می کرد همانطور که او بار اول، رستم را رها کرده، رستم هم او را رها خواهد کرد، اما رستم...