کاش هیچوقت پایم را به این خانه نمی گذاشتم... احساس وحشتناکی نسبت به آن زن پشت در بسته دارم، اما او به من دستور داده که در آن اتاق را باز نکنم و مجبورم به حرفش گوش دهم؛ چون اگر کسی از راز من باخبر شود، استخدامم نمیکند.
اما صدای گریه اش، آن لباس خون و لکه های روی روشویی مرا آزار میدهند...