بارانی به ظاهر معمولی می بارد و طولی نمی کشد که گیاهان سیاه عجیبی به تدریج از دل خاک بیرون می زنند. ناگهان آنها همه جا را پر می کنند، همه جای دنیا را. همه مزارع را تسخیر می کنند و به دور خانه ها می پیچند. آنها شکوفه می دهند و گرده های سمّی در هوا پخش می کنند و همه چیز را می بلعند. به طرز حیرت انگیزی به نظر می رسد که سه نوجوان جزیره سَلت اسپرینگ از خطرات آن گیاهان مصون هستند؛ آنایا، پترا و سِت.
آنها با این موضوع چه ارتباطی دارند؟ رازشان چیست؟