آنها با شجاعت تمام به اعماق اقیانوس می رفتند تا غذاهای دریایی مورد نیاز را فراهم کنند.
در این میان دختری به نام جونجا با راهنمایی مادرش عضویی از زنان هن یو شده بود. او در طی یکی از غواصی ها، با پادشاه دریا دیدار می کند و از او هدیه ای می گیرد ولی پس از بازگشت به دهکده و حادثه دلخراشی که برای مادرش رخ می دهد، زندگی او و مادربزرگش برای همیشه تغییر می کند. حالا جونجا باید در دنیای پرآشوب ناشناخته ها قدم بگذارد.